قلعه تاناتوس |
Thursday, May 29, 2003
● ميدوني بعضي دوستات ميتونن كمكت كنن، مثل علي،مثل ليلي،مثل... .وقتي بعد از مدتها ميبينيشون دلت ميخواد بهشون بگي كه كمكت كنن ،كه فقط باهات حرف بزنن، ولي غرورت اجازه نميده.اونام كار دارن ديگه، كم كم بايد برن. تو ميخواي شروع كني،ولي اين غرور لعنتي...بعدشم ميرن.بعد تو مجبوري بري يه نخ دود كني،يا مقاومت كني،يا فكر كني،يا اگه تونستي بري گريه كني.ميتوني؟
........................................................................................احمدعلی ساعت 1:47 PM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|