قلعه تاناتوس



Sunday, June 29, 2003

"قطار به موقع رسيد"، هاينريش بل.
به نظر من به دو بار خوندن مي‌ارزه.يه بار كمه.قطعاً كمه.
يكي مي‌گفت نويسنده هايي كه جنگ رو ديدن، مثل همين بابا، اصلاً ديدشون نسبت به همه چي فرق مي‌كنه.شوخي كه نيست، يه دفعه جلو چشمت هزار نفر مي‌ميرن.نتيجش اينه كه اين نويسنده ها ديگه به مرگ يه نفر اصلاً حساس نيستن.اصلاً سبكشون به طرز فجيعي غير قابل لمسه براي من.
مثلاً اين ماركز رو ببينيد، تو صد سال تنهايي شخصيت اولش "سرهنگ بوئنديا" سرو مرو گنده اس، بعد در عرض چند لحظه نويسنده ميكشدش.يعني اصلاً بي مقدمه و مؤخره.از خونه بيرون مياد و مي‌ميره.به همين سادگي.
واسه همين مي‌گم يه بار كمه...



   
0 حرف
........................................................................................

Home