قلعه تاناتوس



Thursday, June 19, 2003

خفته اند اين مهربان همسايگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاكستر
مانده بر جا، مشت خاكستر
* * * * * ** * * *
آيا هيج سر بر مي‌كنند از خواب
مهربان همسايگانم از پي امداد؟

** * * ** * * * **
سوزدم اين آتش بيدادگر بنياد
مي‌كنم فرياد،اي فرياد، اي فرياد...

-آقا من اينو خيلي قشنگ مي‌خونم.(البته تعريف از خود نباشه!) چون دقيقاً الان حس مي‌كنم اخوان اون موقع چه حسي داشته.

من به هر سو مي‌دوم گريان، از اين بيداد
مي‌كنم فرياد اي فرياد اي فرياد...



   
0 حرف
........................................................................................

Home