قلعه تاناتوس



Tuesday, June 03, 2003

وقتي دست و پاي آدم مي‌لرزه،قلبش تالاپ تالاپ مي‌كنه، هر چند دقيقه يه بار هم سرش ناخوداگاه يه حركت سريع مي‌كنه،يعني چي؟چي‌كار بايد بكنه؟ بازم درره؟ آره،اين دفعه هم در ميرم.تا يه ساعت ديگه...
خدايا،اين چه بلايي بود سر من آوردي؟ امتحانه؟ آقا جون ما مردود شديم،اصلاً مشروط شديم، اصلاً هرچي تو بگي.بيخيال شو ديگه! بابا هركاربگي مي‌كنم.اصلاً پسر خوبي ميشم(در اين حد!!!) .بابا ديگه پدرم داره درمياد.از كار و زندگي افتادم.آخه چي‌كار كردم مگه؟ لااقل بگو تا دوباره تكرارش نكنيم.من 20 سالمه، مي‌فهمي يعني چي؟ روحياتم شده مث يه پيرمرد 80 ساله، يا يه پيرزن 80 ساله.
شايدم اين طور بهتره.




   
0 حرف
........................................................................................

Home