قلعه تاناتوس



Sunday, June 29, 2003

خيلي وقت بود مي خواستم بگم كه:
شهر خاليست ز عشاق بود كز طرفي    مردي از خويش برون آيد و كاري بكند

يه موقعي فكر مي‌كردم اين مرده قطعاً خودمم.ولي فعلاً از خويش بيرون اومدن خودش يه مشكل اساسيه، كاري كردن كه ديگه...



   
0 حرف
........................................................................................

Home