قلعه تاناتوس |
Saturday, July 12, 2003
● رفته بودم بليط قطار بگيرم.روز بعد از فوت اين دوقلوها.ديدم سه تا از اين خانوم هاي اتو كشيده با آرايش غليظ نشستن پشت كامپيوتر ها، كاملاً جدي دارن بحث ميكنن كه چرا وقتي دكتر ها رگ پاي لادن رو جدا كردن، اينوري وصل نكردن و اونوري وصل كردن، چرا اين كارو نكردن و اونكارو كردن... آدم فكر ميكرد اينا واقعاً جراح مغزن نه اپراتور فروش بليط...خلاصه بساطي بود.
........................................................................................يه عده هم كه به طور كلاسيك ميگفتن "كشتنشون!" بابا آخه به تو چه؟ احمدعلی ساعت 11:45 PM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|