قلعه تاناتوس |
Wednesday, August 06, 2003
● سالها دل طلب جام جم از ما ميکرد
........................................................................................آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميکرد گوهري کز صدف کون و مکان بيرون است طلب از گمشدگان لب دريا ميکرد بيدلي در همه احوال خدا با او بود او نميديدش و از دور خدايا ميکرد اين بيت آخر اون روز توي رودبارک مخمو داشت ميترکوند... بيدلي در همه احوال خدا با او بود... احمدعلی ساعت 12:10 PM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|