قلعه تاناتوس



Friday, October 31, 2003

این واسه تو:

در این کوچه هایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت می ترسم
من از سطح سیمانی قرن می ترسم
بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات

اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو ف بیدار خواهم شد
...
و انوقت من، مثل ایمانی از تابش استوا گرم
تورا در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید



   
0 حرف
........................................................................................

Home