قلعه تاناتوس |
Saturday, February 07, 2004
● هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
........................................................................................ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست دیگه من که اینو خوب میدونم.خوب خوب. میدونی از کی؟ خودم هم نمی دونم.ولی یه دفعه یادمه اومده بودم اون ورا یه هوایی بخورم، یه نفسی تازه کنم. یهو افتادم تو تله.پام درد نگرفت ها.فقط یهو یه فشاری اومد رو دلم، رو وجودم،روی مغزم. یادمه نفهمیدم چی شد...یهو دیدم روی یه زمین سنگی، جلوی یه مکعب سیاه گنده افتادم رو زمین، دارم زار می زنم. یادمه اون فشار وحشتناک به همون سرعتی که اومده بود، رفت پی کارش. یه احمدعلی موند و...نه یه احمدعلی هم نموند. فقط یه جای خالی موند سمت چپ سینه من...من؟ من هم نموند. این قامت ناساز بی اندام هم که اصلاً گم و گور شد. بعد که رفت تازه درست و حسابی فهمیدم که تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست... احمدعلی ساعت 9:44 PM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|