قلعه تاناتوس



Saturday, February 07, 2004

هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

دیگه من که اینو خوب میدونم.خوب خوب.
میدونی از کی؟
خودم هم نمی دونم.ولی یه دفعه یادمه اومده بودم اون ورا یه هوایی بخورم، یه نفسی تازه کنم.
یهو افتادم تو تله.پام درد نگرفت ها.فقط یهو یه فشاری اومد رو دلم، رو وجودم،روی مغزم.
یادمه نفهمیدم چی شد...یهو دیدم روی یه زمین سنگی، جلوی یه مکعب سیاه گنده افتادم رو زمین، دارم زار می زنم.
یادمه اون فشار وحشتناک به همون سرعتی که اومده بود، رفت پی کارش.
یه احمدعلی موند و...نه یه احمدعلی هم نموند. فقط یه جای خالی موند سمت چپ سینه من...من؟ من هم نموند.
این قامت ناساز بی اندام هم که اصلاً گم و گور شد.
بعد که رفت تازه درست و حسابی فهمیدم که تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست...



   
0 حرف
........................................................................................

Home