قلعه تاناتوس |
Thursday, September 09, 2004
● اين روزها، گاهي چيزهاي ساده، صحبتهاي ساده، چنان مي سوزاندم که...
........................................................................................احساس درد مي کنم.در قلبم. و لذت مسخره اي همراه با اين درد هست که مي خواهم صد سال سياه نباشد.شايد مثل لذت کسي که فلج شده.يا عزيزي از دست داده...يا شايد مدتها با مرگ زندگي کرده... براي اين پسرک دعا کنيد. خدا مي داند به کجا مي رود. فقط خدا. احمدعلی ساعت 1:38 AM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|