قلعه تاناتوس



Thursday, September 09, 2004

اين روزها، گاهي چيزهاي ساده، صحبتهاي ساده، چنان مي سوزاندم که...
احساس درد مي کنم.در قلبم.
و لذت مسخره اي همراه با اين درد هست که مي خواهم صد سال سياه نباشد.شايد مثل لذت کسي که فلج شده.يا عزيزي از دست داده...يا شايد مدتها با مرگ زندگي کرده...

براي اين پسرک دعا کنيد.
خدا مي داند به کجا مي رود.
فقط خدا.



   
0 حرف
........................................................................................

Home