قلعه تاناتوس



Wednesday, October 20, 2004

به يه نکته اساسي رسيدم. يه چيزي که اين وضع افتضاح من رو حداقل توي ماه رمضون توجيه مي کنه.
قضيه اينه که فيزيولوژي بدن آدم، و به خصوص مغز، اصولاْ کوچکترين correlation اي با معنويت نداره. يعني اصلاْ حاليش نيست. نمي فهمه. چون طراحي نشده براي اين کار.

يعني من روزه مي گيرم تا شايد يه چيز هايي بفهمم، ولي تنها چيزي که نصيبم مبشه فشار شديد روحيه که نمي دونم بايد باهاش چي کار کنم. يعني توي اين ماه، حتي همون حال خوبي که قبلاْ گاهي سر نماز بهم دست مي داد ديگه وجود نداره.

هزار تا فکر مغشوش عجيب و غريب الان توي سرمه، هزار تا اضطراب کوچيک و بزرگ، هزار تا کوفت و زهر مار ديگه... بهم گفته بود نبايد روزه بگيري ها...ولي من کله خر...

به هر حال... خوب خداييه. لابد ميدونه داره چي کار مي کنه ديگه، نه؟



   
0 حرف
........................................................................................

Home