قلعه تاناتوس



Saturday, October 16, 2004

به حال االان من ميگن دست و پا زدن هاي بيهوده يک محکوم به مرگ و نيستي و فنا...

فقط اين حقيقت که از فردا ماه رمضون شروع ميشه، يه کمي ممکنه اين دست و پا زدن ها رو « باهوده» کنه...

دقيقاْ الان حس کسي رو دارم که داره پرت ميشه، و تنها اميدش به يه بوته اس که بهش آويزونه...

ولي من الان خيلي سنگينم، بارم زياده، يه کوله بزرگ از کثافت بهم آويزونه که نمي دونم اون بوته ميتونه منو تحمل کنه يا نه. فقط ميدونم که آخرين اميده.

ولي من يه فرق مهم دارم، و اون اينکه مطمئن نيستم که اصلاْ عرضه نگه داشتم اون بوته رو دارم يا نه...يعني انگار ميدونم که امسال هم با روزمرگي مثل پارسال سپري ميشه.

من خيلي سنگينم.خيلي.

دعا کنيد. من هم براي همتون دعا مي کنم.



   
0 حرف
........................................................................................

Home