قلعه تاناتوس



Thursday, January 06, 2005

نه ري را!
تنها آن روز که در غفلت شب و روز خويش
خسته از خواب مردگان به خانه باز مي آمديم
نزديکترين عزيزان ما در چارچوب دري دور پيدا شدند
نگاهمان کردند
رفتند، و ديگر باز نيامدند...

حالا خبر به خواب مادرانمان مي برند
ديگر اين قمريان مرده در انجماد باد
ر‌ؤياي آشيانه نخواهند ديد...


*غفلت...خواب مردگان...

شکر.



   
0 حرف
........................................................................................

Home