قلعه تاناتوس |
Thursday, January 06, 2005
● نه ري را!
........................................................................................تنها آن روز که در غفلت شب و روز خويش خسته از خواب مردگان به خانه باز مي آمديم نزديکترين عزيزان ما در چارچوب دري دور پيدا شدند نگاهمان کردند رفتند، و ديگر باز نيامدند... حالا خبر به خواب مادرانمان مي برند ديگر اين قمريان مرده در انجماد باد رؤياي آشيانه نخواهند ديد... *غفلت...خواب مردگان... شکر. احمدعلی ساعت 1:24 AM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|