قلعه تاناتوس |
Friday, November 11, 2005
● گاهی چقدر قشنگ حس می کنم این معدن نفرت شدن رو! پر. پرِ پر.
........................................................................................انگار همه آدمها دشمن خونی من هستن که باید سرشون رو برید. و حس بعدی که :نه، حیف این مرگ قشنگ براش. من الان حالم واقعاً خوبه، فکر نکن باز دپ زدم و اینا! این احمدعلی واقعیه. باور کن! احمدعلی ساعت 7:43 PM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|