قلعه تاناتوس



Thursday, November 24, 2005

این پل گیشا بدجوری منو تحریک می کنه که آواز بخونم.

فرض کن ساعت هشت شب پنجشنبه اس. کلی آدم اونجان.کلی تاکسی.با مهدی بودیم.

تا به پل رسیدم، شروع کردم. با بلندترین صدای ممکن (که میدونی خیلی آروم نیست!):

وای وای خوشگل خانوم
چرا نمیای در خونمون؟

وای وای خوشگله
چقدر تو رو داشتن مشکله

ته جواد. این مهدی هم که با کلاس! هی می زد تو سرم که ساکت شو...منم بدتر می کردم!


دنیایی دارم خداییش.



   
0 حرف
........................................................................................

Home