قلعه تاناتوس |
Thursday, November 24, 2005
● این پل گیشا بدجوری منو تحریک می کنه که آواز بخونم.
........................................................................................فرض کن ساعت هشت شب پنجشنبه اس. کلی آدم اونجان.کلی تاکسی.با مهدی بودیم. تا به پل رسیدم، شروع کردم. با بلندترین صدای ممکن (که میدونی خیلی آروم نیست!): وای وای خوشگل خانوم چرا نمیای در خونمون؟ وای وای خوشگله چقدر تو رو داشتن مشکله ته جواد. این مهدی هم که با کلاس! هی می زد تو سرم که ساکت شو...منم بدتر می کردم! دنیایی دارم خداییش. احمدعلی ساعت 10:28 PM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|