قلعه تاناتوس



Tuesday, February 07, 2006

دهه فجر امسال هم حکایتی بود. یکی از جالبترینش، شعرهایی بود که توی تلویزیون می شد شنید.

یه شب همین طوری روشنش کردم. شنیدم: شب است و چهره میهن سیاهه...باورم نمی شد! چک کردم که تلویزیون ایران باشه. بود. عجیب بود واقعاً.

خوند و خوند: نشستن در سیاهی ها گناهه/ تفنگم را بده تا ره بحویم/ که هرکی عاشقه پایش به راهه.

وقتی گفت "شب و دریای خوف انگیز و طوفان"، حاضر بودم قسم بخورم که بقیشو دیگه پخش نمی کنه...کرد! من و اندیشه های پاک پویان...

عزیزان یا خیلی روشنفکر شدن (که بعیده!)، یا بالکل نمی دونن "اندیشه های پاک پویان" یعنی چی.

امیر پرویز پویان چندان هم فرد مقبولی از نقطه نظر آقایون نبوده قاعدتاً.



   
0 حرف
........................................................................................

Home