قلعه تاناتوس



Monday, March 06, 2006

گفتم انسانی نیست...فکر کردم که کدوم کارم انسانیه؟ یا بهتر بگم، کدوم حسّم؟ خیلی وقتها حس می کنم که وحشی هستم. حیوون به تمام معنی.درنده. خونخوار.

اینا همش از ترسه. همش واکنش دفاعیه در برابر محیط...محیطی که هیچوقت با من بد تا نکرده! دنیای خارج تو بیست و سه سال گذشته هیچوقت برای من مشکل حادی به وجود نیاورده. نکته اش هم همینه.

همیشه نباید برای پیدا کردن ریشه های یک دفاع (چه عملی و چه فقط توی ذهن)، حتی یک دفاع خشن و کثیف، دنبال یه اتفاق تو گذشته گشت. این حاصل یه فراینده، حاصل شکل گیری یک مدل ذهنی از دنیا در طول سالهای دراز، که دفاع کردن رو نا خودآگاه طلب می کنه.

گاهی حس می کنم که یه موجود لوس نازپرورده ام که باید بره سربازی تا آدم بشه.



   
0 حرف
........................................................................................

Home