قلعه تاناتوس



Saturday, April 29, 2006

ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان
می دهند آبی که دلها را توانگر می کنند

لطف بی پایان او چندان که عاشق می کشد
زمره دیگر به عشق از غیب سر بر می کنند

بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
کاندر آنجا طینت آدم مخمّر می کنند

صبحدم از عرش می آمد خروشی، عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می کنند


یه زمانی حالی می کردم با این چند بیت. زمان مکه.



   
0 حرف
........................................................................................

Home