قلعه تاناتوس



Sunday, June 17, 2007

فرهنگ شهادت، یا وقتی خودکشی ارزش می شود

1. ندیدم، ولی شنیدم که زمان جنگ، شهادت طلبی به عنوان یه ارزش غالب اجتماعی، خیلی وقتها شکل "خود را عمداً به کشتن دادن" می گرفته. جوونی که به جبهه میره تا بره روی مین، تا حتماً و به هر قیمتی کشته بشه، تا قربانی بشه. یعنی عملاً خیلی وقتها قربانی شدن به خودی خود یه ارزش والا می شده، و آدمهای زیادی خودکشی می کردن.

مهمترین ریشه همچین رفتاری از نظر من همون ترس از مرگ یا درد جاودانگی توی انسانهاست. جدا از علاقه شدید به قربانی شدن در بین خیلی از ما و ارزش بالای اون، زمان جنگ حضور فعال موجودی به اسم "خدا" و تبلیغات شدید مذهبی و شعارهای خیلی قدیمی - شهید قلب تاریخ است - این میل رو شدیداً تقویت می کردن. و صد البته مدل شایع بیمار رابطه با پدر هم خیلی این وسط مهمه.

2. حالا چرا این شظحیات رو گفتم. من شدیداً حس می کنم که خودکشی (چه فیزیکی و چه صرفاً ذهنی) داره توی بچه های دانشکده برق شریف تبدیل میشه به شهادت. یعنی همین فرهنگ کوفتی شهادت که توی کله همه ما هست، و غالب هم هست. خودکشی شده ارزش، ارزشی که آدم رو جاودان می کنه. دیدم گزارش هایی در مورد اپیدمی شدن خودکشی در بعضی جوامع انسانی، و شدیداً حس می کنم که این اتفاق داره میفته توی این جامعه.
باید از این مصیبت ترسید. خیلی باید ترسید، چون یهو میتونه فاجعه ای درست کنه که هیچکس نمی تونه جمعش کنه. شهادت، به این مفهومی که گفتم، هیچ ارزشی نیست، و اینو باید فهموند به آدما.

3. اعتراف می کنم که خیلی دوست دارم شهید بشم!



   
4 حرف
........................................................................................

Home