قلعه تاناتوس |
Friday, July 13, 2007
● من اذعان می کنم که تو عمرم همچین سینک انرژی ای ندیده بودم. کار داره خوب پیش میره ها، ولی حس می کنم هی دارم خالی میشم. چنان انرژی روانی آدمو تخلیه می کنه که نگو.
........................................................................................اون همه تو بیمارستان روزبه میرفتم و می اومدم، به امام مثالشو ندیدم. هی هوس می کنم بعد این جریان معرفیش کنم به مرجان، هی دلم واسه اون طفلک می سوزه! حیف نیس؟ احمدعلی ساعت 7:37 PM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|