قلعه تاناتوس



Friday, July 13, 2007

من اذعان می کنم که تو عمرم همچین سینک انرژی ای ندیده بودم. کار داره خوب پیش میره ها، ولی حس می کنم هی دارم خالی میشم. چنان انرژی روانی آدمو تخلیه می کنه که نگو.

اون همه تو بیمارستان روزبه میرفتم و می اومدم، به امام مثالشو ندیدم. هی هوس می کنم بعد این جریان معرفیش کنم به مرجان، هی دلم واسه اون طفلک می سوزه! حیف نیس؟



   
0 حرف
........................................................................................

Home