قلعه تاناتوس |
Saturday, November 22, 2003
● مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
........................................................................................کو به تأیید نظر حل معما می کرد گفت هیچ را ه ندارد پسرم سعی مکن صبر کن، گرچه خدا بر تو بلاها می کرد ... این پیر مغان عملاً خود خداست.حالا چی جوری ممکنه خودش معما درست کنه، بعد خودش هم حلش کنه؟ پس من این وسط چی کاره ام؟ نکته همینه... الان روح حافظ داره توی قبر میلرزه از این شعر توپ... احمدعلی ساعت 7:51 PM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|