قلعه تاناتوس |
Friday, December 26, 2003
● يه شب زمستونيه.خوابيدي با خيال راحت.هوا سرده.تو زير پتو.توي خونه.پيش خونواده...
........................................................................................يهو آسمون هوس قدرت نمايي مي کنه.زمين ميلرزه.شديد.تو نميفهمي چي شد.يهو سقف مياد پايين.بيهوش ميشي. وقتي به هوش مياي ديگه تو خونه نيستي.مامان ديگه نيست.بابا مرده.خواهر کوچولو رو هنوز بيرون نياوردن. لعنت بر قدرت نمايي آسمون.لعنت بر قوانين طبيعت.لعنت بر فيزيک و زمين شناسي... خدا سر هيچکس نياره.چي ميتونيم بگيم؟ احمدعلی ساعت 8:42 PM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|