قلعه تاناتوس



Monday, July 12, 2004

یکی از بهترین دوستان ایام شباب من، مسعود، اینجا چیز می نویسه.
اون موقعها که واقعاً پسر گلی بود.ولی نمی دونم بعد از این همه سال چه جونوری شده.

گاهی اوقات می خوام این ارکات مسخره رو ببوسم، واسه اینکه یهو تو میل باکست میبینی کسی اصلاً انتظارش رو نداشتی، addet کرده.

*من چند وقته حس می کنم خیلی از بچه های قدیمی دور شدم.این بده.



   
0 حرف
........................................................................................

Home