قلعه تاناتوس |
Saturday, July 31, 2004
● گفته بودم که تو همون بچگی اگه زیاد التماس می کردم مامانم زودی بر می گشت...گفته بودم که مطمئنم خدا هم بر می گرده...
........................................................................................فکر کنم بر گشته. باز همین جاست.باز میشه بهش تکیه کرد. حالا وقتی به آسمون نگاه می کنم، نمیرم تو فکر اینکه این آنتنی که اونجاست مال چیه و چه نوعیه و توانش چقدره... حالا باز چند درجه نقطه دیدمو می برم بالاتر...خودشو می بینم. ولی هنوز نفهمیدم آنتن خدا چه مدلیه.شاید ایزوتروپ. *یار با ماست، چه حاجت که زیادت طلبیم؟ احمدعلی ساعت 11:01 PM نوشت 0 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|