قلعه تاناتوس



Wednesday, August 04, 2004

خیلی ساده...

جلوی دانشکده صنایع یه میدون کوچیک هست که فقط یه راه بهش وارد میشه.دورش پر نیمکته.
خیلی ساده رفتم اونجا.دو تا سیگار کشیدم.بلند شدم.چهل و پنج دقیقه تمام در حالی که فقط به زمین نگاه می کردم، دایره ای به شعاع حدود دو متر رو دور زدم...و فکر کردم...وفکر کردم...وفکر کردم.

و تصمیم گرفتم که برگردم به یک سال پیش.
و صبح تا شب با لذت مرگ زندگی کنم.

ولی این بار بدون افسردگی.

و الان زندگی برام رنگ قشنگی داره!



   
0 حرف
........................................................................................

Home