قلعه تاناتوس



Wednesday, December 08, 2004

من حسوديم ميشه...حسودي...

تو اين چهارسال که تو شريف برق ميخوندم، وقتي خيلي خسته مي شدم، يا دلم مي گرفت، هيچ جايي نداشتم که برم...شايد فقط رسانا بود که توش ميشد با يه عده آدم ديگه مثل خودت حرف بزني...بقيه دانشگاه خبري نبود، همش فني- مهندسي بود و از اين مزخرفات...

حالا اين آقا داداش ما امروز بعد از کلاس رياضي ۱(!!!) خسته تشريف داشتن، صاف رفتن سر کلاس دکتر شفيعي کدکني!
کار هر روزشه...يه روز الهي قمشه اي، يه روز شفيعي، ...

من واقعاْ حسوديم ميشه.



   
0 حرف
........................................................................................

Home