قلعه تاناتوس



Monday, July 25, 2005

تعریف می کرد.

یک ذهن زیبا رو برای چندمین دفعه نگاه کرده بود.

.گریه کرده بود.

و برای جان نش ایمیل زده بود، و اون فرداش جواب داده بود...!



   
0 حرف
........................................................................................

Home