قلعه تاناتوس



Friday, January 20, 2006

نگفتمت مَرو آنجا که مبتلات کنند؟!
که سختْ دست درازند، بسته پات کنند؟!


نگفتمت که بدان سوی دام در دامست؟!
چو درفتادی در دام، کی رهات کنند؟!

نگفتمت به خرابات طرفه مستانند؟!
که عقل را هدف تير ترّهات کنند؟!

چو تو سليم دلی را چو لقمه بُربايند
به هر پياده شهی را به طرح مات کنند

بسی مثالِ خميرت، دراز و گرد کنند
کَهَت کنند و دو صدبار کهربات کنند

تو مرد دل تنگی پيش آن جگرخواران
اگر رَوی، چو جگربند شوربات کنند

تو اعتماد مکن بر کمال و دانش خويش
که کوه قاف شوی، زود در هوات کنند

هزار مرغ عجب از گِل تو برسازند
چو زاب و گِل گذری، تا دگر چهات کنند!

برون کشندت ازين تن، چنانکه پنبه ز پوست
مثال شخصِ خياليت، بی جهات کنند

چو در کشاکش احکام راضيت يابند
ز رنجها برهانند و مرتضات کنند

خموش باش که اين کودنان پستْ سخن
حشيشی اند و همين لحظه ژاژخات کنند



   
0 حرف
........................................................................................

Home