قلعه تاناتوس |
Friday, December 22, 2006
● حالا ديدار ما به نمي دانم ان كجاي فراموشي
........................................................................................ديدار ما اصلاً به همان حوالي هرچه باداباد ديدار ما و ديدار ديگراني كه ما را نديده اند پس با هركسي از كسان من از اين ترانه محرمانه سخن مگوي نمي خواهم آزردگان ساده بي شام و چراغ از اندوه اوقات ما باخبرشوند! قرار ما از همان ابتداي علاقه پيدا بود قرار ما به سينه سپردن دريا و ترانه تشنگي نبود پس بي جهت بهانه مياور كه راه دور و خانه ما يكي مانده به اخر دنياست. احمدعلی ساعت 1:45 PM نوشت 1 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|