قلعه تاناتوس |
Monday, May 14, 2007
● یه چیزی نوشتم، در مورد نوارهای تکراری ذهن آدم، الگوهای رابطه ای که از اول بچگی تو ذهن ما موندن و ناخودآگاه تکرارشون می کنیم، و با حماقت تمام. مث انتقال رابطه بچه با پدرش به رابطه یه آدم بزرگ با خدا، مث انتقال رابطه سه گانه بچه- مادر- پدر به عشق بزرگسالی و ...که می دونم دهن خیلی ها رو صاف کرده و می کنه.
........................................................................................نوشتم چون حس می کردم مسؤولم. پاکش کردم. شده بود مثل نصیحت. به درد نمی خورد. فقط میگم که باید آگاه شد به این نوارهای تکراری، چون دوباره و دوباره گوش کردنشون بهترین اوقات زندگی ما رو نابود می کنه. باید شناختشون، باید دیدشون، و جنگید باهاشون. من بعد از این همه سال روان درمانی ادعا می کنم که این کار رو بلدم، ماهرم توش. مث دوستک، باید همه بالای سرمون بنویسیم: گوش دادن به نوار تکراری ممنوع! حال و روز من خیلی خوبه رفقا. احمدعلی ساعت 6:04 PM نوشت 4 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|