قلعه تاناتوس |
Wednesday, May 30, 2007
● ماداگاسکار
........................................................................................دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد آنچه سعیست من اندر طلبت بنمایم این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد مشکل عشق نه در حوصله ی دانش ماست حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد غیرتم گشت که محبوب جهانی لیکن روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد به جز ابروی تو محراب دل حافظ نیست طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد خدا بیامرزه لنی رو، خدا بیامرزه گاری کوپرو. دختره اسمش چی بود؟ احمدعلی ساعت 8:51 PM نوشت 1 حرف
|
وبلاگ هایی که می خونم
|