قلعه تاناتوس



Sunday, December 02, 2007

گاهی احساسات یه بچه هیفده ساله رو دارم. رقابت می کنم تو ذهنم، با یکی از شماها مثلاً، سر کوچکترین چیزها. هی میخوام شاخ بشکنم.

عصبانی میشم وقتی این احساسات بچگانه میان.

مسخره اس. هنوز ترم اولی که اومده بودم شریف یادمه. روزگار سیاهی بود جدی.



   
2 حرف
........................................................................................

Home