قلعه تاناتوس



Saturday, December 15, 2007

اینکه در خانواده ای که توش بزرگ شدی چه ارزش های بنیادی ای حاکم بوده خیلی روی کیفیت زندگیت تأثیر میذاره. ارزشهای عمومی تر رو بالاخره میشه عوض کرد (مثل ارزش نماز خوندن یا ضد ارزش بودن خوردن مشروب)، ولی ارزش های بنیادی میرن تو تار و پود وجودت. (گیر نده که چی بنیادی هست و چی نیست، این خیلی شخصیه دیگه).

حالا میخوام بگم فقط وجود یه سری ارزش مهم نیست، وجود نداشتن بعضی ارزش های دیگه (نه لزوماً ضد ارزش بودنشون) هم خیلی روی کیفیت زندگی مؤثره. من یکی از اینا رو در مورد خونواده خودمون کشف کردم تازه گی.

هیچوقت "لذت بردن از زندگی" بین ما ارزشمند و مهم نبوده. مطلقاً. هیچ کلامی یا اتفاقی در طول زندگیم توی خونواده یادم نمیاد که به لذت زندگی ارزش داده باشه. achievement خیلی مهم بوده، ولی خود زندگی نه.

واسه همینه که وقتی یکی از شما دوستانه بهم میگین "بابا حالشو ببر، چی کار به آخرش داری؟" من برّ و بر نگاتون می کنم. انگار می پرسم "مگه قراره که لذت ببرم؟"، حتی "مگه خوبه که لذت ببرم؟ بده ها!".

و این برای من خیلی بنیادی تر از اونه که فکرشو بکنی.

حس می کنم یه روزی این تو ذهن من تغییر می کنه، در نتیجه یک insight و بینش لحظه ای. مشابهش قبلاً برام پیش اومده. با خودکاوی میشه این چیزا رو کشف کرد، ولی عوض کردنش بینش میخواد.



   
3 حرف
........................................................................................

Home