قلعه تاناتوس



Friday, December 14, 2007

خیلی منتظرم که این یه ماه هم تموم شه و برگردم، ولی یه پدیده ای خیلی جالبه.

امشب برنامه خداحافظی با بچه های این دانشکده بود. وقتی اومدم به ذهنم نمی رسید که این قدر از نظر عاطفی به این بچه ها وابسته بشم که موقع خداحافظی بغض کنم... اونم چه بغضی... اونم من!

باورت میشه؟ این قدر این آدما مهربون و دوس داشتنی بودن که جای خالیشون رو بعداً توی زندگیم حس خواهم کرد. اونم نه یه نفر و دو نفر...

یه مزیت درس خوندن تو رشته های بیزنس به مهندسی ها اینه که تو عضو یه جامعه بزرگ میشی که همه با هم دوستن، نه فقط هم کلاسی. این تنوع رشته های لیسانس هم این گروه رو خیلی جذاب می کنه. بر خلاف شریف که اصرار داره دانشجوهای MBA مهندسی خونده باشن، خیلی از بچه های اینجا علوم انسانی خوندن. روان شناسی، فلسفه، جامعه شناسی، اقتصاد...حتی یکی از بروبچ تو پرینستون جامعه شناسی خونده و بعدش چندین سال تو یه گروه رقص کار کرده.

دلم تنگشون خواهد شد.



   
5 حرف
........................................................................................

Home