قلعه تاناتوس



Tuesday, December 04, 2007

از بازی های روزگار همین بس که امروز واسه درس رهبری یه ارائه داشتم در وصف خوش بینی و optimism و اینکه چقدر زندگی رو شیرین می کنه و چقدر رهبران باید بتونن پیروانشون رو به روزگار خوش بین کنن و از این حرفا...

جالب اینجا بود که خیلی ها جداً تحت تأثیر قرار گرفته بودن، چون کلّی قصه روان شناسی علمی قاطیش کردم و در مورد شباهت آدم های افسرده با سازمان های افسرده صحبت کردم و به خوردشون دادم. خوب هم پرزنت کردم.

ولی به امام همش وسطش فکر می کردم که بگم همه اینا درست...ولی آخرش می میریم احمق! حالیته؟

دلتو میخوای به چی خوش کنی؟


پ.ن: این پست هیچ تناقضی با پست پایینی ندارد!



   
2 حرف
........................................................................................

Home